کسی نمیدونه من برای دوست داشتن و دوست داشته شدن آفریده شدم و حالا اینطور بین مسائل دنیا و امتحانات و ابتلائات گرفتار شدم.
کسی نمیدونه چقدر دلم برای محبت کردن تنگ شده. محبت کردن به کسیکه آینه ی وجودمه. ولی امروز دنیا، خانواده م، دوستام، راه و هدف و رسالت مون بیشتر نیاز به محبت و همراهی و عشق و سرسپردن دارند. خدایا! کمک کن پاهامو از منجلاب دنیا بیرون بکشم و توی راه تو یه کاری بکنم. یه کاری که بگی: ماشاالله! قبولت داریم پسر..
دلم برای «برایِ تو بودن» تنگ شده؛ اگر آرزوی مرگ میکنم. میخوام مقابل صور قیامت و در برابر تو بیهوش و بی اراده بشم؛ اگر آرزوی مرگ میکنم. دلم برای حقیر شدن مقابل عظمت تو تنگ شده؛ اگر آرزوی مرگ میکنم.
یا اجابت کن یا دستمو بگیر...