چیزی برای افتخار کردن داشته باشید.
چیزی هرچند نه چندان بزرگ، اما قابل افتخار، اما عمیق، اما زیبا.
قربون اون چشای پرستاره
پیادهها رو هم ببین، سواره!
میدونم این که قابل تو نیستم
کجا تو و کجا یه هیچکاره
دنیا زمستون شده سرتاسرش
زمستونم با تو برام بهاره
چی میشه یک شب روبروم بشینی
همینجا! واقعی! نه استعاره
هیچّی نگم، فقط تو رو ببینم
خیره بشم به گوش و گوشواره
بهارخانوم! نچّایی! خیلی سرده
چرا نشستی تو حیاط دوباره؟!
پنجرهها بوی تو رو میارن
چه ساده باشن و چه شیش جداره
دو خط نوشتم که بگم دل من
تنگته خیلی، خیلی بیقراره
چی میشه یک شب... مگه امشب چشه؟!
بیرون بزن از پُشِ ابرا، آره
درسته که بدم، سیاهم، شبم
شبم، ولی شبی که ماهو داره...
و شعر می تواند مرا خوب کند، خوب تر کند، امیدوار کند، جان دهد. من گنج دارم! من گنج دارم!
سکوت و صدای تو را دوست دارم
تو خوبی.. خدای تو را دوست دارم
مرا می رساند به آنجا که باید
اگر ردّ پای تو را دوست دارم
وجود تو خود تکّه ای از بهشت است
من آب و هوای تو را دوست دارم
نفس می کشم در تو گاهی و گاهی
قدم در فضای تو را دوست دارم
درختی شده خم به بوسیدن گل
شکستن برای تو را دوست دارم...
#جواد_شیخ_الاسلامی
من بی تو عاشق نیستم، من بی تو حتی نیستم
گاهی تظاهر میکنم در بودن، اما نیستم
دلتنگ حاکمیت مهدی موعود و یگانگی بشریتم. دلتنگ تمام آن لحظه خای ناب! با همه ناتوانی میخواهم خودم را سینه خیز هم شده، تا حاکمیت مهدی برسانم. خدایا آرزو به دلم مگذار. ما خسته ایم، خسته به معنای واقعی.
اللههم عجل لولیک الفرج
هردو دریاییم و هردو غرق در یکدیگریم
آسمانیم و پرستووار در هم می پریم
هرچه ما را دورتر کردند عاشقتر شدیم
ما به تدبیرِ جهان هر روز را عاشقتریم
لیلی و مجنون نه و فرهاد و شیرین نیز نه
ما از عاشقهای عالم یک سر و گردن سریم
نشنوی جز شعرهایم را، نبینم جز تو را
راست می گویند مردم اینکه ما کور و کریم
گرچه عشقِ ما هوس نامیده شد، اما بیا
مهربانِ من! از این دلهای غافل بگذریم
خوب می دانم که از شوق فراوانی که هست
لحظه ی دیدار حتما بال در می آوریم...