+بعضیها هم هستند که بعد از یه مدت که مثل سگ ابراز ارادت و محبت میکنند،
مثل سگ دروغ میگویند و مثل سگ بی وفا میشوند!
اعوذ بالله از این آدمکها.
+نگفتمت مرو آنجا، که آشنات منم؟
+همیشه منتظر بودم یکی خودش را نشان بدهد
و بگوید:
منم!
کسیکه دوستت دارد و دوستش داری منم!
کسی که منتظرش بودم، تویی.
کسی که منتظرش بودی، منم!
اما،
نیامدی.
نیامدی...
+بیکار شدم ضرب المثل درست کردم:
دیوار با در ازدواج میکند،
پالان با خر!
+آب ریختم روی خودم،
عهد کردم با همین آب تمام کثیفیهای روحم رو پاک کنم.
دعا کنید تطهیر شده باشم،
نیتم این بود.
و:
الاعمال بالنیات.
+بدون اینکه چیزی بگم،
عباس، یهجورایی داداشیم مثلا، از بچه های صمیمی مسجدمان، اومده در خونه که:
«با مادرزنم صحبت کردم. با خواهرزنم هم. موافقاند. بیا باجناق بشیم!»
گفت:
«صداتو شب عاشورا تو مسجد شنیدن. خودتم که دیدن و میشناسن. نظرت چیه؟»
بهش گفتم فعلا ماستمالیش کن.
من حالم خوب نیست.
+یک رفیق دارم که میگه:
«اونی که همه ی شما دنبالشید تا ببینیدش، ما دیدیم.
من نمیگم دنبال دیدنش نباشید. ولی اینو میگم که کمکش کنید. خیلی تنهاست.
هنوز غربتی که توی صداش و توی نگاهش بود،
قشنگ یادمه.
گناه نکنید، خودش میاد دنبالتون».
میگه:
«خیلی تنهاست آقاتون. کاش می دونستید».
همین.
+محکوم به صبر و جنگیدن،
حتا با خودت، با خود عاشقت؛
این منم.
+آنکه میخواهم، نمی بینم
وآنکه می بینم، نمی خواهم...
+گاهی به صلاح خود نظر داشته باش
از کوچه ی ما گاه گذر داشته باش
ای خوب! تو ناسلامتی معشوقی
از غصه ی عاشقت خبر داشته باش..